اشک های رضاشاه کبیر خاطره ای از استاد سعید نفیسی
استاد سعید نفیسی میگوید در دهه دوم پادشاهی رضا شاه کبیر اکثر کشورهای دنیا متقاضی استاد خط و زبان فارسی ، استاد شعر و ادبیات کلاسیک ایران و همینطور متقاضی استاد در زمینه خط میخی و زبان و تاریخ باستان شده بودند و ما بخاطر نوبنیاد بودن دانشگاه تهران نمی توانستیم همه نیازهای کشورهای متقاضی را پوشش بدهیم او میگوید در همین زمینه به اتفاق علی اصغر حکمت وزیر معارف در پیشگاه رضاشاه کبیر رفته بودیم و بر حسب شانس تعدادی از پارسیان و زرتشتیان ایرانی الصل هندی با رضاشاه کبیر دیدار داشتند او میگوید در این دیدار تعدادی از نوجوانان دختر و پسر زرتشتی همراه با شعر و موسیقی و رقص و سرود مجلس را مترنم کردند بطوری که همه ما به شدت تحت تاثیر هموطنان جدا مانده از مام وطن شده بودیم او میگوید رضاشاه کبیر که به پهنای صورت اشک ریخته بود با مهر و محبت بسیار این گروه از نوجوانان زرتشتی را مورد نوازش و محبت قرار داد و به هر کدام آنها یک جلد کتاب شاهنامه و یک جلد کتاب حافظ نفیس هدیه داد وقول داد تا زمانیکه زنده هست یک مدرسه بزرگ و زیبا در شآن هموطنان زرتشتی در هندوستان تاسیس کند او میگوید همین دیدار تاثیر گذار که با اشک و شور و شوق و امید آمیخته شده بود و با صحبت های دلگرم کننده از طرف پاشاه ایران که به شدت آنها را مورد حمایت و توجه قرار میداد باعث گردید که من که مدتی تصمیم به استراحت و تدریس در دانشگاه تهران داشتم دوباره آهنگ سفر به هندوستان کنم و در جوار زرتشتیان عزیز در دانشگاههای بمبئی و حیدرآباد تدریس کنم و وزیر معارف آقای علی اصغر حکمت نیز بیشترین تحقیقاتش را در هندوستان دنبال کنند.
ناگفته نماند که سعید نفیسی در کتاب تاریخ معاصر در صفحه 8 کتاب رضاشاه کبیر را پهلوان ما خطاب میکند
5 comments - اشک های رضاشاه کبیر خاطره ای از استاد سعید نفیسی
BESIYAR JALEB.
KHAHESH DARAM MATALEBETA RA BARAYAM POST ELEKTRONIKI MAIL BEFERESTID.
SEPAS AZ SHOMA
BESIYAR JALEB.
KHAHESH DARAM MATALEBETA RA BARAYAM POST ELEKTRONIKI MAIL BEFERESTID.
SEPAS AZ SHOMA